امروزه تعادل بین بهرهبرداری از منابع مختلف طبیعی بهسبب افزایش نیاز و تغییر الگوی زیستی جوامع انسانی از اساسیترین چالشهای مدیریت منابع آبخیز در سرتاسر جهان محسوب میشود. این مشکلات در قرن حاضر و بهویژه برای کشورهای در حال توسعه بهسبب ضرورت توسعه از یک طرف و عدم آگاهی کافی در خصوص پیامدهای گسترده و نحوه تحول ناشی از بیرحمیهای اعمال شده در استفاده از منابع و نیز بدون لحاظ توانمندیهای ذاتی آنها بهعنوان یکی از مسائل اصلی مورد نظر مدیران و کارشناسان بوده و از اینرو آنها را نسبت به کاربرد هرگونه فناوری و رویکرد کاربردی برای مدیریت این مسائل مجاب کرده است. حال آنکه در اغلب اوقات و علیرغم وجود تجربیات مناسب در جهان، بسیاری از رویکردهای موجود و حتی نوظهور، بیمهابا مورد استفاده قرار گرفته و این خود منشأ بسیاری از مشکلات جدید و حتی جدیتر از شرایط پیشین، شده است.