هنر ایران، از نظر پشتوانه نظری و حجم تولیدات و همچنین تنوع و بازتاب های آن در جهان و به ویژه کشورهای اسلامی و یا همجوار ایران؛ که روزی بخشی از ایران بزرگ بودند، همواره مایه شگفتی نظریه پردازان حوزه هنر در کشورهای مختلف بوده است. اندیشمندان بسیاری، فارغ از گرایش های فکری و عقیدتی با تشخیص وجوه تمایز هنر ایران و چگونگی تأثیرگذاری بر دیگر کشورها، همواره در جست و جوی ویژگی ها و رمز و رازهای آن بودهاند. وجود کتاب های مرجع در این زمینه و به ویژه در یکصد سال اخیر، گواهی بر این ادعا است. اما در طول سال های متمادی و با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز برخورد با اندیشه هایی که قابلیت تأثیرگذاری فراوان بر شیوه حکومت و ایجاد فضایی برای گفتمان جدید را داشته اند، باعث گسست(ها) و گفتمان(هایی) در هنر ایران شده است.